امروزه "مدیریت ذره بینی" به شیوه ای از مدیریت تبدیل شده که فریاد خیلی ها را به آسمان بلند کرده و از آن گریزانند. اگر نمی دانید مدیریت ذره بینی چیست این جا را بخوانید اما به طور خلاصه این سبکی از مدیریت است که مدیر، نظارت و کنترل دقیق و موشکافانهای بر عملکرد کارمندان و مجموعهی تحت مدیریت خود دارد. معمولاً هم مدیریت ذره بینی و چابکی را دو سر متضاد یک طیف میدانند و معتقدند که این دو سبک مدیریت در تضاد با هم قرار دارند. اما در واقع این دو سبک مدیریت بسیار بیشتر از آنچه که به نظر میرسد، خویشاوند و نزدیکاند.
Mike Cohn معتقد است که رازی تیره و تاریک دربارهی چابکی این است که چابکی چیزی بیشتر از مدیریت ذره بینی نیست. او معتقد است که تقریباً همهی دستورالعملهای چابکی، حامی مدیریت ذره بینی هستند. میگوید:
- جلسه اسکرام روزانه، نوعی مدیریت موشکافانه و ذره بینی کاریست که تیم در همان روز انجام میدهد تا این اطمینان حاصل شود که تیم کاری را خواهد کرد که میگوید.
- داشتن مکانیزمی برای یکپارچهسازی مستمر (Continuous integration) به این دلیل است که تنها چند دقیقه پس از اینکه کد اشتباه توسط کسی به مخزن کد ارسال شد، روال Buid متوقف شود و فرد و کد خطای وی مشخص شود.
- برنامه نویسی دو نفره، برای این است که برنامه نویسان تمرکزشان را از دست ندهند و احساس نکنند که در یک حصار امن و غیرقابل ورود قرار دارند و دیگر اینکه صرفاً روی بخشهای ساده و دلخواه خود کار نکنند و نهایتاً کدی بنویسند که تمیز و قابل درک باشد.
در تکمیل گفته های کوهن، Artem Marchenko در مطلبی که اینجا نوشته است می گوید:
خیلیها، فرآیندهای چابک را شبیه مدیریت ذره بینی میدانند. توسعه دهندگان باید هر روز کارهای روزانهی خود را گزارش کنند، ویژگیهای محصول باید به دقت توسط مدیران وارسی شوند، مدیران از تیم میخواهند که در هر دو الی چهار هفته نمایشی از محصول ارائه دهند. اینها همه رد پای مدیریت ذره بینی هستند. غیر از این است؟
اکنون پرسش اساسی این است که مدیریت ذره بینی را چه کسی انجام میدهد؟
همانطور که معلوم است، مدیریت ذره بینی در متدهای چابک باید توسط تیم انجام شود. مدیریت ذره بینی توسط تیم انجام میشود تا از نتایج آن بهرهمند شوند. تیم با دقت و موشکافی کامل، فعالیتهای روزانهی خود را مدیریت میکند و مدیران هم در بازهی زمانی یک حلقهی تکرار، ویژگیهای بخش قابل انتشار محصول را مدیریت میکنند. گفتگو و موشکافی اعضای تیم دربارهی وظایف روزانهی خود مسلماً به نفع تیم و نهایتاً کل سازمان خواهد بود.
با این وجود باید مراقب بود تا تیم در تلهی مدیریت ذره بینی افرادی که خارج از تیم هستند گرفتار نشود. مثلا استاد اسکرام ممکن است که تمرکز بیش از حدی روی فرآیند و فعالیتهای تیم داشته باشد. مثلاً در اطراف تیم مرتبا چرخ بزند و از ایشان سوال کند که چه کارهایی باقی مانده و یا اینکه تخمینهای آنها را زیر سوال ببرد. همچنین وجود فضایی که در آن اعضای تیم از بیان شفاف مشکلات هراس دارند به این دلیل که از مهارتهای فنی لازم برای حل آنها برخوردار نیستند، از دیگر نشانههای وجود مدیریت ذره بینی است. از نشانههای دیگر مدیریت ذره بینی میتوان موارد زیر را بر شمرد:
- مدیران از شما بخواهند که همواره و به صورت ثابت گزارشهای مفصلی دربارهی وضعیت جاری ارائه دهید.
- مدیران سعی کنند درباره جزییات فنی که از آنها سر در نمی آورند از شما سوال کنند.
- مدیران به میل خود کار فعلی شما را تغییر دهند و تمرکز شما را به هم بزنند.
چنین رفتارهایی در سازمانهایی که در حال شیفت از روشهای سنتی به روشهای چابک هستند، بسیار دیده می شود. Jurgen Appelo گفته:
برخی مدیران با این ایده که به تیم اجازه داده شود تا خودشان تصمیم بگیرند، راحت نیستند. ایشان تصور میکنند که با واگذاری اختیار تصمیم گیری به اعضای تیم، کنترل خود را بر اتفاقات و جریان کار از دست می دهند و اقتدار آنها دچار خدشه می شود. گمان می کنند که تصمیمات باید از بالا گرفته شود و سپس ابلاغ شود و در غیر اینصورت بی نظمی شیوع پیدا می کند. اما به یاد داشته باشیم که نظم آشکار در طبیعت و جهان پیرامون ما از دل یک بی نظمی عظیم سر برآورده است. پس خیلی هم بد نیست.
مدیران ذره بینی باید به این نکته توجه کنند که آنها "مسئول" هستند و نه "کنترل کننده". تلاش برای کنترل کردن همه چیز، معمولاً بی نتیجه خواهد بود و حتی گاهی اثرات منفی برجای خواهد گذاشت.
نتیجه:
چابکی از مدیریت ذره بینی استفادههای فراوانی میبرد، تفاوت در این است که این مدیریت در سازمانهای چابک، به تیم واگذار شده است و نه هیچ کس دیگر! مدیریت ذره بینی باید از دوش مدیران برداشته شود و به عهدهی تیم نهاده شود. تیم هر روزه از مدیریت ذره بینی به نحوی استفاده میکند که هم تیم و هم سازمان از آن بهرهمند شوند.