قبل از پاسخ به این سوال مختصرا توضیح می‌دهم که DDD رویکردی برای طراحی و مدل سازی دامین‌های پیچیده است. دامین‌هایی که نیازمندی‌ها در ابتدای پروژه شفاف نیستند و به مرور و به واسطه‌ی کسب آموخته‌های جدید، کشف و ظاهر می‌شوند.
هر چند در سالیان اخیر، توسعه به سبک چابک در بین توسعه دهندگان نرم افزار از اقبال بیشتری برخوردار شده است، اما کمتر دیده‌ام که مفاهیم و اصولی که می‌توانند به یک تیم اجایل قدرت بیشتری بدهند، به اندازه کافی مورد بررسی و توجه قرار بگیرند و این باعث می‌شود که متدولوژی‌های چابک، به تدریج ناکارآمد جلوه کنند و به یک شیر بی یال و دم تبدیل شوند.
استفاده از پیشنهادهای Domain Driven Design  در مدل‌سازی و توسعه محصول در دامین های پیچیده، از موضوعاتی است که می‌تواند یک تیم اجایل را اجایل‌تر کند و به تقویت میزان پایداری به اصول و شاخص‌های چابکی در تیم، بیانجامد. ولی چگونه؟ فرهنگ و زمینه‌های فکری چابکی، با فضای فکری DDD چه خویشاوندی دارند؟ ارتباط آنها چیست؟