"Build projects around motivated individuals. Give them the environment and support they need, and trust them to get the job done."
"Build projects around motivated individuals. Give them the environment and support they need, and trust them to get the job done."
پرسش یک توسعه دهنده: رفتار استاد اسکرام (Scrum Master) با ما کاملاً مثل رفتار مدیران است و فرقی نکرده. بیشتر کارهای ما زیر ذره بین او قرار دارد. برگزاری جلسات و هماهنگیها با اوست و تقسیم وظایف را هم خودش انجام میدهد. قبل از اسکرام هم، کارها به همین شکل انجام میشد. مگر نه اینکه اسکرام به "تیم" و فعالیت تیمی اهمیت میدهد؟
اگر بپذیریم که افراد و تعاملات آنها در میزان موفقیت کار تیمی، مهم و اثر گذار است، آنگاه لازم است تا تعاملات و ارتباطات درون تیمی و فرا تیمی را بشناسیم و وضعیت موجود را ارزیابی کنیم. در این میان ارتباط مدیر/رییس/رهبر تیم با دیگر اعضای تیم از اهمیت فوق العادهای برخوردار است. در مطلب قبلی به تفاوت گروه و تیم اشاره کردم. اینجا میخواهم به تفاوت "رییس" و "رهبر" اشاره کنم.
رییس کارمندان را به جلو رفتن وادار میکند. <> رهبر مانند یک مربی، راه پیشرفت را به ایشان میآموزد.
بر مبنای اقتدار رفتار میکند. <> بر مبنای حسن نیت متقابل رفتار میکند.
رعب و ترس ایجاد میکند. <> شور و اشتیاق ایجاد میکند.
میگوید "من". <> می گوید "ما".
در هنگام اشتباه، سرزنش، ملامت و تنبیه میکند. <> اشتباه را تصحیح میکند.
میداند کار را چگونه باید انجام داد. <> چگونگی انجام کار را نشان میدهد.
کارمندان را به کار وادار میکند. <> کارمندان را در انجام کارهایشان توانمند میکند.
پاداش میگیرد. <> پاداش میدهد.
دستور میدهد. <> درخواست میکند.
میگوید بروید و انجامش دهید. <> میگوید برویم و انجامش دهیم.
بند اول بیانیه چابک بیان می کند که افراد و تعاملات آنها به نسبت ابزارها و فرآیندها از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردارند.
“Individuals and interactions” over processes and tools.
برداشت من از این بند بیانیه:
بررسی تفاوتهای ماهوی بین گروه و تیم کمک می کند تا درک درستی از شرایط موجود خودمان بدست بیاوریم و بفهمیم که از کدام مدل برای سازماندهی فعالیتهای گروهی خودمان استفاده می کنیم.
هرچند تیمها گروهی از اشخاص هستند، اما هر گروهی را نمیتوان تیم دانست. توجه کنیم که این تفاوتها به معنی این نیست که فعالیت گروهی فعالیتی معیوب و محکوم به شکست است. بلکه برای برخی از انواع فعالیتها، ایجاد گروه ضروری است و برای نوعی دیگر از فعالیتها ایجاد تیم.
متدلوژی XP عضوی از خانوادهی متدلوژیهای توسعهی چابک نرمافزار[1] است که در سال 1999 توسط Kent Beck معرفی شد. هدف از ارائه این متدلوژی افزایش کیفیت نرم افزار و افزایش توان پاسخگویی به تغییرات مستمر نیازمندیهای مشتریان عنوان شده است. این متدلوژی مانند سایر متدلوژیهای چابک، از انتشارهای زود به زود استقبال میکند و توصیه میکند تا توسعه محصول به چرخههای کوچکتری از فعالیت توسعه شکسته شود. این کار باعث میشود تا بهرهوریِ فعالیتِ توسعه، بهبود یابد و برای تیم توسعه فرصتی پدید آید تا مسیر خود را با نیازمندیهای در حال تغییر و تکمیل مشتریان منطبق کند.
متدلوژی XP پنج موضوع را به عنوان ارزش[2] به رسمیت میشناسد[3].
این ارزشها عبارتند از: